دل نوشته های دور

آخر تو کی مرا خواهی خواند / ای تو زیبا روی رویاییپس کی تو یار من خواهی شد / دیگر خسته ام ز تنهاییروحم به کوی تو در پرواز / جسمم بدون روح سرگردانچشمم جز تو را نمی بیند / قلبم دور از تو بی ضربانتویی تویی که می خوانمت / تورا تورا میخواهمتتویی تویی تنها عشق من / تورا تورا می ستایمتتو رفتی و دل من تنها / مانده بی صبر و شکیباییبر لب اسم تو را میخواند / مثال مرغان دریاییدر هر خانه و به هر جمعی/ نگاهم در پی ات می جویدسالهاست ندارد هیچ سخنی / تنها سخن از تو میگویدتویی تویی که می خوانمت / تورا تورا می خواهمتتویی تویی تنها عشق من / تورا تورا می ستایمت نوشته شده در چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ساعت 10:14 توسط جواد مهاجرپور| | بخوانید, ...ادامه مطلب

یه روز پاییز دیدمت ، موهاتو تو بافته بودییه شال گردن سفید ، رو شونت انداخته بودیاز اون روزی که دیدمت ، اصلا دیگه خواب ندیدمبه شوق دیدن چشات ، حتی یه شب نخوابیدمصدای خنده های تو ، شدش صدای قلب منچقدر قشنگ شد زندگیم ، انگار یه روحیم تو دوتنوای که چه حال عاشقی ، از همه دنیا فارغیبا عشق و معبود خودت ، تو ابرا یا توی قایقینمی دونی که با توام ، هر لحظه و هر ثانیهفقط تو رو می بینمت ، فقط جای تو خالیهنمی دونی که زندگیم ، شده یه تابلوی قشنگهمه روزام رنگی ینو، شبام همه خوش آب و رنگوای که چه حال عاشقی ، از همه دنیا فارغیبا عشق و معبود خودت ، تو ابرا یا توی قایقی نوشته شده در شنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۳ساعت 13:30 توسط جواد مهاجرپور| | بخوانید, ...ادامه مطلب

ای خوشگل ککی و مکی ، اینقدر نگو هی الکیفقط تو رو دوست دارم ، خیلی زرنگ و کلکیجیم میزنی هر جا میری ، دربند تو تنها میرینمی دونم کدوم طرف ، تو روز یا شبها میریاز آبشار تا شیرپلا ، تازگیا شدی بلاتوچالو از سمت شمال ، گز میکنی ای ناقلاای خوشگل ککی و مکی ، اینقدر نگو هی الکیفقط تو رو دوست دارم ، خیلی زرنگ و کلکیمیکاریم سـر قـرار ، تو درکه ساعت چارخودت با از ما بهترا ، اوسون میری فصل بهارمنم یه روز یاد میگیرم ، سر قرارا نمیرمیه روز دیدی که یهویی ، توچال برات جا میگیرمای خوشگل ککی و مکی ، اینقدر نگو هی الکیفقط تو رو دوست دارم ، خیلی زرنگ و کلکی نوشته شده در پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ساعت 0:43 توسط جواد مهاجرپور| | بخوانید, ...ادامه مطلب

سایه هم از ما گریزان گشت و با خورشید نشستنـــــــور در جــــــــانش تـلالـو میــــــزد از روز الستنـــوبت مــا هــــم شــود نــا دیــر و نــا زود موقعشسایه هـا قــد می کشند وقت غروب با جان مست نوشته شده در پنجشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۱ساعت 0:3 توسط جواد مهاجرپور| | بخوانید, ...ادامه مطلب

پـــدرم رفت و مـــن و تنهـایی نیک و مومن ، مـرد بی همتایی خلق خوب و دل دریایی داشت چـــاره ام شــد همه آن شیدایی    نوشته شده در شنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۹ساعت 14:1 توسط جواد مهاجرپور| |, ...ادامه مطلب

حال خوش عاشقان حسرت  مـا  بیدلان آه  به  آخــــر  رسید روزه و وقــــــت اذان  ,دریغ,دریغا,دریغ است ایران,دریغا ای دریغا ...ادامه مطلب